مصاحبه با پروفسور یحیی عدل


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ - ۱۳:۴۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ - ۱۳:۵۱:۳
مصاحبه با پروفسور یحیی عدل


بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با جناب آقای پروفسور یحیی عدل
جلسه دوم، در تاریخ: 78/8/3، شماره ردیف مصاحبه: 469، مصاحبه كننده: اعظم فلاح
صدای پروفسور یحیی عدل


 ـ در مورد ورودتان به ایران صحبت كنید كه بعد از اینكه به ایران تشریف آوردید، مشغول چه كاری شدید و در كدام بیمارستان فعالیت داشتید؟  
ـ من به ایران كه رسیدم، دورة رضا شاه بود دیگر. اولین فكرم هم این بود كه هرچه زودتر نظام وظیفه­ام را بكنم كه بعد بتوانم شروع به كار بكنم. ولی همان اول كه رسیدم، به من گفتند كه شما را در شركت نفت در آبادان استخدام بكنیم كه من قبول نكردم. بعد دوندگی زیادی كردم كه نظام وظیفه­ام را شروع كنم و دو سال نظام وظیفه ام را كردم و در بیمارستانهای شماره 1 و 2 ارتش بودم. در همان دوره نظام وظیفه ام وقتی كه پروفسور ابرلن به ایران آمد، مرا به عنوان معلم جراحی نظری استخدام كردند كه همان موقعی كه من نظامی بودم و می آمدم در دانشكده [؟] درس می دادم. وقتی نظام وظیفه ام تمام شد، قسمت جراحی بیمارستان سینا را هم به من [ارجاع دادند] كه هر روز صبح به بیمارستان می رفتم و بعد از ظهرها هفته ای دو یا سه دفعه در دانشگاه درس داشتم كه در آمفی تئاتر دانشكده درس می دادم.
ـ مقداری در مورد وضعیت دانشگاه تهران در آن زمانی كه شما به آنجا به عنوان استاد وارد شدید، بفرمائید؟
ـ وقتی كه من به دانشكده پزشكی تهران آمدم، خیلی وضعیت خوبی نداشت. اولاً مقررات خیلی معینی نداشت و ثانیاً بیمارستانهای تهران رابطه ای با دانشكده پزشكی نداشتند. دانشكده پزشكی خودش برای خودش كار می كرد و بیمارستانها هم تحت صحیه (وازرت بهداری) بودند. به این مناسبت بود كه رضاشاه درخواست كرد كه یك نفر از خارج بیاید و سر و صورتی به دانشكده پزشكی و به خود دانشگاه بدهد. بعد ابرلن فرانسوی را استخدام كردند. او یك پروفسور آسیب شناسی در استراسبورگ بود. او به اینجا آمد و یك تشكیلات خیلی كاملی برای هر دانشگاه، ولی بیشتر برای دانشكده پزشكی داد. او از اول كه آمد، مرا استخدام كرد. از موقعی كه ابرلن آمد، دانشكده پزشكی مقررات خیلی معینی پیدا كرد و قرار شد كه چهل نفر استاد باشند و چند نفر رئیس درمانگاه باشند، چقدر انترن باشد و ... مقررات تمام اینها را او نوشته بود [كم كم] رو به بهبود رفت. اقدامات زیادی كردند تا بیمارستانهای تهران را به دانشكده پزشكی وابسته كنند، بطوری كه مسئولیت بیمارستانهای تهران دست دانشگاه بود. هم مخارجش و هم ... البته مخارج هم بیشتر بودجه دولتی بود و دست دانشكده پزشكی بود. این طوری می­توانستند [در جهت] درسهای تئوری كه در دانشگاه می­دادند، شاگردان را مرتب تحت نظر اساتید دانشكده به بیمارستانها ببرند. به این مناسبت اغلب اساتید دانشكده، رئیس قسمتهای طبی یا جراحی بیمارستانها شدند.
ـ پروفسور ابرلن هم رئیس دانشگاه تهران بود و هم رئیس دانشكده پزشكی؟
ـ رئیس دانشگاه تهران بود، ولی چون خودش طبیب بود، بیشتر كارش ریاست دانشكده پزشكی بود.
ـ از لحاظ امكانات به چه شكل بود؟ از نظر تالار تشریحش؟
ـ تالار تشریحش پیش از ابرلن بد بود و تقریباً هیچی نبود، ولی ابرلن كه آمد، تشكیلات كاملی را تشكیل داد، چون تقریباً چهار، پنج سال پیش از اینكه من بیایم، اصلاً تشریحش قدغن بود، بطوری كه چند نفری كه پیش از ما بودند، مثل آن بختیار نامی كه در شركت نفت كار می كرد و .. اصلاً برای تشریح، جسدها را می­دزدیدند و قاچاقچی می آوردند تشریح می كردند كه ببینند. البته وقتی من آمدم، آن وضعیت عوض شده بود. با وجود این، اطاق تشریح و كارهای تشریح مرتبی نبود. ابرلن این كار را مرتب كرد و سال اول دانشجویان مرتب تحت نظر استاد آناتومی و استاد تشریح كه یكی از آنها دكتر حكیم بود و یكی هم دكتر نجم­آبادی و دكتر گنج بخش (پدر همین دكتر گنج بخش كه حالا استاد بیماریهای قلبی است و در فرانسه كار می كند و خیلی هم پسر به اصطلاح بامعلوماتی شده) هم بود، تشریح می كردند.
ـ از اساتید دیگری كه در دانشگاه بودند، از چه كسانی می توانید نام ببرید؟
ـ  پیش از اینكه ما شروع كنیم و به اصطلاح دوره ابرلن بشود، تقریباً همه آنها، دكتر لقمان الملك، دكتر اعلم الملك و دكتر ادهم بودند، ولی بعداً پروفسور ابرلن درست چهل نفر را معین كرده بود كه تقریباً همه این چهل نفر را می شناسم. دكتر قریب مال اطفال بود، دكتر وكیلی استاد بیماری های داخلی بود، دكتر اقبال رئیس قسمت بیماریهای واگیر بود، دكتر آهی، دكتر مصدق و دكتر صالح مال زنان، ژنیكولوژی و زایمان بودند. جراحی مال دكتر حنجن بود. دكتر لقمان الملك قسمت مجاری ادرار را داشت و من هم بودم. دكتر حبیبی بود كه مال قسمت آسیب شناسی بود. دكتر شیبانی و دكتر وارطانی مال لابراتور و امتحانات خون بودند. [در قسمت] آناتومی گنج بخش، حكیم و نجم آبادی بودند.
فیزیولوژی مال دكتر نعمت اللهی بود و دكتر فرهاد استاد رادیولوژی. حبیب عدل در دانشكده كاری نداشت، با اینكه آدم خیلی واردی بود، ولی كار زیادی داشت و قبول نكرده بود.
ـ در مورد بیمارستان سینا برایمان صحبت كنید، از زمانی كه آنجا وارد شدید.
ـ بیمارستان سینا وقتی كه ما آمدیم، همان بیمارستان دولتی قدیمی بود. تقریباً همه تحت نظر دكتر لقمان الملك بود.
ـ آن موقع تازه افتتاح شده بود یا نه؟
ـ نخیر. بیمارستان سینا از دوره قاجاریه افتتاح شده بود به اسم بیمارستان دولتی و بعد یواش یواش بهتر شده و تغییراتی داده بودند و وقتی كه من آمدم، اسمش را بیمارستان سینا گذاشتند. قسمت خیلی كوچكی داشت و چیز زیادی نداشت، ولی دوره پروفسور ابرلن، هم آن قسمت قدیمی را درست كردند و هم یك قسمتی را مخصوص ساختند برای بیماریهای مجاری ادرار و قسمت لابراتور و رادیولوژی و آن را باز كردند. بعد هم سازمان خدمات شاهنشاهی كه درست شده بود، آنها هم یك پولی دادند كه قسمت بزرگی برای جراحی های فوری باز كردیم كه یك سرویس جراحی بزرگی شده بود كه دویست، دویست و پنجاه تا تخت داشت، ولی آنجا را تقسیم كرده بودیم و هر بخش یك رئیس داشت و من هم رئیس كل قسمت جراحی آن بودم.
ـ بخش جراحی را شما در آنجا افتتاح كردید؟
ـ بخش جراحی پیش از من تحت نظر دكتر لقمان­الملك بود، ولی بعد لقمان­الملك خودش رفت به قسمت میزراه كه در همان بیمارستان سینا ساختند. بله، تمام قسمت جراحی تحت نظر من بود.