فرهنگستان علوم: مصاحبه دکتر رضا داوری اردکانی


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ - ۱۱:۵۰:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ - ۱۱:۵۶:۱۶
فرهنگستان علوم: مصاحبه دکتر رضا داوری اردکانی

بخشي از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران با آقاي دكتر رضا داوري اردكاني در تاریخ 1382/04/07
 

  

 ـ از چه زماني با فرهنگستان در ارتباط هستيد و چه مسئوليت هايي داشتيد؟ 
 ـ با اين فرهنگستاني كه در آن هستيم؟ 
 ـ بله. 
 ـ عمر اين فرهنگستان سيزده سال است. سيزده سال پيش شوراي عالي انقلاب فرهنگي ـ كه من هم عضو آنجا بودم و هستم ـ يك اساسنامه اي را تصويب كرد كه يك فرهنگستاني به نام فرهنگستان علوم تشكيل شود، بعد فرهنگستانهاي ديگر (زبان و ادب و علوم پزشكي) را هم تاسيس كردند. سيزده سال پيش فرهنگستان علوم تشكيل شد. اول پانزده تا عضو داشت و بعد تعداد ديگري هم عضو اضافه شدند، عضو پيوسته. من هم يكي از آن پانزده نفر عضو اول فرهنگستان بودم و از آن زمان عضو پيوسته فرهنگستان علوم بودم. از پنج سال پيش هم به انتخاب اعضاي پيوسته ـ چون رئيس فرهنگستان را اعضاي پيوسته فرهنگستان انتخاب مي كنند و رئيس جمهوري حكم مي دهد ـ به عنوان رئيس فرهنگستان انتخاب شدم و مشغول خدمتم. تقريباً تمام وقتم را اينجا مي گذرانم، مقصودم اين نيست كه تمام وقتم را اينجا صرف كار فرهنگستان مي كنم، قسمتي از كارهاي مربوط به كتاب و مطالعه و مقاله و اينها را هم طبيعي است كه اينجا انجام مي دهم؛ اما بالاخره عمده وقتم در فرهنگستان صرف مي شود و كار عمده ام اين است. 
 ـ آيا از برنامه هايي كه در فرهنگستان در زمينه فلسفه انجام شده راضي هستيد؟ 
 ـ ببينيد ما در فرهنگستان كار مهمي در فلسفه نكرديم. يك پژوهشي انجام داديم درباره وضع كنوني فلسفه. چون وقتي فرهنگستان تشكيل شد، در اولين يا دومين جلسه اش اتفاقاً خود من پيشنهاد كردم كه كاري كه ما بايد بكنيم (متناسب با عرايضي كه قبلاً به شما عرض كردم) اين است كه ببينيم علم ما در كجاست و در چه جايي قرار دارد؟ هر يك از آقايان كه در رشته خاصي تخصص دارند و استاد ممتاز آن رشته هستند، بيايند بگويند كه وضع علمي اين رشته در كشور چگونه است. مثلاً استاد مكانيك بيايد بگويد ما در مكانيك چه مي كنيم، چه كرديم و چه مي توانيم بكنيم. شيمي، زيست شناسي، جامعه شناسي و همينطور هر كدام از اينها، من هم كه به عنوان استاد فلسفه انتخاب شدم. من هم يك گزارشي مي دهم كه وضع فلسفه ما از چه قرار است. خوب، اين را قبول كردند و پذيرفتند. بعد از اين نيتي كه من داشتم خارج شد، يعني گفتند به صورت طرح پژوهش دربيايد كه وضع رشته را بطور كلي بگوئيم، استادان چه كساني هستند، كتابهايي كه نوشته شده چيست؛ آمار بدهيم كه چند تا دانشجو داريم و چند تا فارغ التحصيل داريم. خوب، اينها هم خوب است، ولي اينها اطلاعاتي است كه در وزارت علوم و در دانشگاهها موجود است. من چيز ديگري مي خواستم، من مي خواستم پاسخ داده شود كه ما اصلاً در فلان رشته علمي كجا هستيم، چه كرديم، نسبت به جهان چه شأني داريم و با جهان چه همكاري مي توانيم بكنيم و در علم چه كاري از عهده ما برمي آيد. مقصود من اين بود. در فلسفه هم يك مقاله اي نوشتم كه مرادم اين بود. گفتند كه نه، شما بيائيد يك طرح پژوهشي تهيه كنيد و همكاراني داشته باشيد. من هم شدم مسئول يك طرح پژوهشي. يك طرح پژوهشي اجرا كرديم كه دانشگاه تهران چند تا استاد دارد، چند تا ميز دارد، چند تا نيمكت دارد، چند تا دانشجو دارد، چند صفحه كاغذ در روز برايش مصرف مي شود، چند تا نامه نوشته مي شود، اينها را فراهم كرديم و داريم. مقاله را هم گفتند كه مقاله را شما داشته باشيد. من آن مقاله را چاپ كردم؛ وضع فلسفه در ايران را جداگانه چاپ كردم. در آن بالاخره پرداخته بودم به اينكه ضعفها و نقصها چيست، امكانات چيست. گفتند نه نمي خواهيم، مي خواهيم بدانيم كه [ناتمام]. تعبير من اين بود؛ ما يك خدمتگزار در گروه فلسفه داشتيم كه ـ بالاخره من فيزيك اشخاص را نبايد چيز كنم، ولي اوقات آدم كه تلخ مي شود ديگر مراعات زبان را نمي كند ـ گفتم من حتي قطر شكم آقاي فلاني را كه مستخدم ‍]گروه فلسفه] است اندازه گرفتم، براي اينكه اطلاعي از قلم نيافتاده باشد و راجع به فلسفه ايران، همه چيز را بدانيم.
 بينيد ما نمي دانيم كه چه مي خواهيم بدانيم، ما نمي دانيم به چه دانسته هايي احتياج داريم و مي خواهيم همه چيز را بدانيم. من بايد انتخاب كنم. اين فكر، اين كله (هرچه هست نمي دانم)، ظرفيت اينكه همه چيز تويش برود و من همه دان باشم [را ندارد]. من بايد انتخاب كنم كه چه چيزهايي را مي خواهم. وقتي هم مي خواهم مقاله بنويسم [ناتمام]. 

 شماره رديف مصاحبه :674

مصاحبه كننده :فاطمه نورايي نژاد